جدول جو
جدول جو

معنی طالب خان - جستجوی لغت در جدول جو

طالب خان(لِ بِ قِ)
دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه. در 3هزارگزی باختر مراغه و دوهزارگزی شمال باختری شوسۀ مراغه به آذرشهر. جلگه معتدل با 438 تن سکنۀ شیعه. آب آن از صوفی چای و محصول آنجا غلات و کشمش و نخود و بادام و زردآلو. شغل اهالی زراعت، صنایع دستی، گلیم بافی و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لِ چَ مَ)
موضعی در شمال چیل نادری از توابع مکران
لغت نامه دهخدا
یکی از نیاهای سلغریان: حمداﷲ مستوفی ذیل شعبه اول سلغریان آرد: بروایتی اصل ایشان از نسل سلغر است و او از تخم طاق خان پسر انتموزخان بود، (تاریخ گزیده ص 503)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
میر محمدباقر استرآبادی مشهور بطالبان. از تلامذۀشیخ بهائی بوده چنانکه در امل الاّمل آورده. و او راست: شرحی بر زبده الاصول و غیر ذلک. (روضات ص 116)
لغت نامه دهخدا
ابن حاجی محمدبیگ خان. مولد او لکهنو به سال 1165 هجری قمری و او از نژاد غیر هندی و ظاهراً ایرانی یا ترک است وی در آغاز، عمل دار اتاوه و بعض نواحی دیگر بود و به مناصب مختلفه رسید و در سنۀ 1214 هجری قمری سفری به بلادفرنگ کرد و تا 1217 هجری قمری در آن دیار ببود و چون به کلکتّه بازگشت از دیده های خویش به اروپا سفرنامه ای کرد و آن در 1221 هجری قمری به نام مسیر طالبی منتشرگشت و به سال 1223 هجری قمری به انگلیسی و در 1235 هجری قمری به فرانسه ترجمه شد و در پاریس به طبع رسید
لغت نامه دهخدا
مایل گشتن، خواستار شدن، خواهان گشتن، طلب کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد